جوان آنلاین: تخلفی در رانندگی وجود ندارد که راکبان متخلف موتورسیکلت مرتکب آن نشدهباشند. عبور از پلهای عابرپیاده، حرکت خلاف مسیر بزرگراه و خیابان، عبور از چراغ قرمز و لایی کشیدن بین خودروهای عبوری و تخلفهایی بیشتر از این، منجر به بر هم خوردن نظم ترافیکی و ایجاد سانحه رانندگی میشود که در موارد بسیاری منجر به از دست رفتن جان راکبان و دیگر کاربران راه و نارضایتی عمومی میشود. درباره آسیبهای تخلف موتورسواران موضوع را در گفتوگو با سرهنگ فیروز کشیر، معاون اجتماعی پلیس راهور پایتخت بازکاوی کردهایم که در ادامه میآید.
فراگیری استفاده از موتورسیکلت در پایتخت آسیبهای بسیاری را به دنبال دارد، از جمله این افزایش تخلف راکبان موتورسیکلت به نارضایتیهای عمومی منجر شده است. طرحها مستمر پلیس راهور در برخورد با متخلفان در جریان بوده و هست، از جمله طرح ۱۰ که تلاش میکند با نگاه فرهنگی به کاهش آسیبهای این حوزه کمک کند. پرسش این است که آیا سازوکاری تازه برای برخورد با متخلفان در پیش گرفتهاید یا همان رویه قبل دنبال خواهد شد؟
ابتدا از رسانه «جوان» از همراهی که با پویش «نه به تصادف» دارد، تشکر میکنم. وقتی پلیس راهور پایتخت در ۱۸ دیماه سال ۱۴۰۲ طرح ۱۰ را برای کاهش آسیبهای ترافیکی در دستور کار قرار داد، میزان استفاده مردم از کلاهایمنی ۲۲درصد بود و این میزان یک سال بعد، یعنی ۱۸دیماه سال ۱۴۰۳ به حدود ۵۸ درصد رسیدهبود، بنابراین روشن شد فعالیتهای فرهنگی پلیس که از طریق رسانهها منتشر شد، در افزایش استفاده از کلاهایمنی نقش بسزایی داشت. اولویت ما در پلیس راهور تهران، راهکارهای فرهنگی و ایجابی است و برخوردهای سلبی و برخی خدمات اجتماعی که برخی راکبان متخلف باید آن را انجام دهند، اولویت بعدی ما است. شما به فراگیری استفاده از موتورسیکلت اشاره میکنید که این موضوع بدیهی است. دلیل فراگیری استفاده از موتورسیکلت هم کمبود حملو نقل عمومی، استهلاک بالای خودرو، ارزانبودن موتورسیکلت، عبور آسان از ترافیک و مواردی از این دست است که دامنه استفاده از آن روزافزون میشود. شما به گلایهمندی مردم از تخلف موتورسواران اشاره میکنید که این موضوع درست است. ما برآوردهای اجتماعی در این مورد را صورت دادهایم و میدانیم مردم از این موضوع گلایهدارند، با این حال برای جلب رضایت مردم تلاش میکنیم. براساس گزارشهای سازمان پزشکی قانونی بیش از ۴۶ درصد از تصادفات فوتی تهران موتورسیکلتسواران هستند و بالای ۸۰ درصد از این آمار به علت عدم استفاده از کلاه ایمنی و بر اثر ضربه به سر فوت میکنند. ما سازوکارهای فرهنگیمان را مثل سالهای قبل ادامه خواهیم داد و برای آن دسته از کسانی که قوانین را زیر پا میگذارند، برخورد قانونی صورت میدهیم و در مواردی موتورسیکلت آنها به پارکینگ منتقل میشود. ما در هفتههای پیش رو، طرح تشدید با موتورسواران متخلف را اجرا خواهیم کرد. گلایههای مردم به درستی صورت میگیرد و ما با کسانی که به حریم مردم تعدی میکنند، برخورد خواهیم کرد. همواره تأکید داریم ایمن مردم خط قرمز پلیس است. راکبان موتورسیکلت به عنوان شهروندان آگاه باید بدانند استفاده از کلاه ایمنی هنگام رانندگی یک ضرورت است، عبور از خطوط ویژه مختص اتوبوس شرکت واحد و خودروهای امدادی است و به طور کلی آنها هم باید شهروندان قانونمدار باشند.
شما روی فعالیتهای فرهنگی تأکید دارید. به باور بنده پلیس راهور تهران در حوزه اطلاع رسانی ترافیکی بیش از ردههای دیگر پلیس فراجا توان خود را برای اطلاعرسانی در این حوزه به کار گرفتهاست و از ظرفیتهای رسانهای برای اطلاعرسانی استفاده میکند. روشن است تلاش پلیس برای صیانت از جان کاربران راه است و اگر موتورسواران متخلف هم تذکر یا متوقف میشوند، صرفاً هدف تلاش پلیس برای حفظ سلامت آنهاست، با این حال در کنار ساختارهای فرهنگی و سلبی پلیس، در خیابانها وضعیت به گونهای دیگر دنبال میشود. پارکینگها مدام خالی و پر میشوند و آنگونه که در خطوط ویژه خیابانهایی مثل جمهوری یا مولوی شاهد هستیم، این خطوط کلاً در تسخیر موتورسوارها است. در چنین وضعیتی مردم سؤال میکنند پلیس کجاست؟
براساس اعلام مرکز شمارهگذاری، در حال حاضر بیش از ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار موتورسیکلت در تهران تردد میکنند. این فراوانی، موتورسیکلتهایی را که از شهرستان به تهران منتقل شدهاند یا پلاکهای قدیمی که در حال تردد هستند، شامل نمیشود. در کنار این آمار ۴ میلیون و ۵۰۰ دستگاه خودرو هم تردد میکنند که در مجموع حدود ۱۰ میلیون موتور و خودرو در حال ترددند. سؤال این است که پلیس چه تعداد نیرو برای برخورد این مقدار وسیله نقلیه دارد؟ ما فقط با موضوع موتورسیکلت مواجه نیستیم، بلکه خودرو هم موضوعیت دارد، بنابراین آیا پلیس توانایی برخورد با این تعداد تخلف را دارد؟ من صراحتاً عرض میکنم پلیس با این تعداد نیرویی که دارد، به تنهایی قادر به کنترل این تعداد خودرو و موتورسیکلت نیست، برای همین سایر ارگانها هم باید کمک حال ما باشند.
چه کمکی؟
وزارت صمت باید به پلیس کمک کند. باید شرکتهای سازنده موتورسیکلت را ملزم کند نرمافزارهای الکترونیکی روی این وسایل نقلیه نصب کنند که پلیس قادر باشد به صورت برخط رفتار ترافیکی موتورسیکلتها را کنترل کند. وقتی این موتورسیکلت در حال تردد باشد با استفاده از نقشههای GIS شهرداری اگر مثلاً از چراغ قرمز عبور کند یا وارد محل ورود ممنوع شود، این تخلف به صورت برخط به پلیس گزارش داده میشود و متخلف جریمه و در این صورت منجر به بازدارندگی میشود. شما درست میفرمایید ما موتورهای زیادی را توقیف کردیم، اما در مواردی بسیار به دلیل ارزان بودن موتورسیکلت خیلیها به دنبال ترخیص آن هم نمیآیند. پلیس به استناد قانون وظیفه اجرایی دارد و به استناد قانون مجری قوانین مصوب شدهاست. وظیفه داریم وسیله نقلیه کمایمن به نام موتورسیکلت را که در حال ارتکاب تخلف است، در چارچوب قانون توقیف و به پارکینگ منتقل کنیم. همینطور به استناد قانون موظف هستیم در صورت مراجعه مالک با در نظر گرفتن طی کردن مراحل قانونی موتورسیکلت را ترخیص کنیم. ما خارج از قوانین نمیتوانیم کار کنیم. باید آگاه باشیم که سازمانهای بسیاری در اینباره دخیل هستند. باید آموزش و پرورش در این باره مورد پرسش قرار گیرد. موضوعات آموزشی باید در این سازمان به کودکان آموزش داده شود.
آیا مطالبه مردم فقط به پلیس برمیگردد؟ خیر. ارگانهای دیگری هم در این امر دخیل هستند که باید پای کار بیایند و در کنترل موتورسیکلت به ما کمک کنند. حالا چه از لحاظ فرهنگی باشد، چه وزارت صمت یا شهرداری یا هر سازمان دیگری که در این امر دخالت دارد.
بله. شما به درستی به این موضوعات اشاره دارید با این حال موضوعات مطرحشده نافی این نیست که در برخی خیابانها مردم هنگام عبور از عرض خیابان از ترس موتوریها دچار وحشت شوند. ضمن اینکه فرمانده فراجا اعلام کرده در صورت ضرورت از ظرفیت یگان ویژه هم استفاده میشود. در حال حاضر در جریان طرحهای مختلف از این ظرفیت استفاده میشود. یگان ویژه هم میخواهد همین کار را دنبال کند، یعنی متخلفان را توقیف و موتورها را راهی پارکینگ کنند که ما این کار را میکنیم.
در دهه ۷۰ از این تجربه استفاده شدهاست؛ یعنی یگانهای ویژه با استقرار در خطوط ویژه با متخلفان برخورد میکردند. بعد از اجرای طرح و زمانی که یگان ویژه خیابانها را ترک کرد تا مدتی راکبان ترس از عبور از خطوط ویژه را داشتند. روشن است اگر این طرح هم اجرایی شود، مثل مسکن عمل میکند و منجر به بازدارندگی پایدار نمیشود که این آسیب همانگونه که اشاره کردید با همگرایی همه سازمانها و رجعت به ریشههای فرهنگی رفع میشود. روشن است کشورهایی مثل شرق آسیا که گفته میشود در اینباره پیشرو هستند، تجربیات خوبی دارند. سؤالم این است که آیا از مطالعات تطبیقی در اینباره استفاده میشود؟
وضعیت مطالعات تطبیقی که اشاره کردید در دفتر تحقیقاتمان مطرح است. با این حال ما در نشستهای اندیشهورزیمان جلسات مستمری با افسران بازنشسته، اساتید دانشگاه، روانشناسان، روانپزشکان و افرادی در شهرداری و شورای شهر داریم که معضلات ترافیکی در آن بررسی میشود. سال گذشته پلیس راهور تهران با کمک معاونت حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران ۴۰ هزار کلاه ایمنی رایگان در اختیار راکبان موتورسیکلت قرار دادهاست. در اختیار همان افرادی که اعلام کردید در خیابان مولوی یا جاهای دیگر در حال تردد هستند و ممکن است از طبقه پایین اجتماع باشند و با همان وسیله نقلیه امرار معاش میکنند. کلاه دادیم که زنده بمانند. همان طور که رئیسجمهور اعلام کردند برای خودش، خانوادهاش و کشور زنده بماند و به قانون احترام بگذارد. ما در پلیس راهور به فعالیتهای فرهنگیمان ادامه خواهیم داد. شاید در اینباره مورد پرسش هم قرار بگیریم، اما تأکید دارم که وزارت صمت کارخانه تولید موتورسیکلت را مجبور کند، سیستم الکترونیکی در موتورسیکلت نصب کند که پلیس متخلف را شناسایی کند. آیا این امکانات را در اختیار پلیس قرار دادهایم؟ رسانهها هم باید از دیگر سازمانها در اینباره مطالبه کنند. در حال حاضر با وجود هوش مصنوعی، نخبگان و مخترعان بسیار خوب و شرکتهای دانشبنیانی که در اختیار داریم، میتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم که بتوانیم به اجرای بهتر قانون کمک کنیم. پویش «نه به تصادف» با یک ایده شکل گرفت و به یک همگرایی منجر شد، پس همه ارگانها باید برای صیانت از جان کاربران به هم کمک کنیم.